دوران اولیه
منشأ علمسنجی به اوایل قرن بیستم برمیگردد، زمانی که پژوهشگران به تحلیل نظاممند پیشینههای علمی پرداختند. یکی از پیشگامان این حوزه آلفرد جی. لوتکا (Alfred J. Lotka) بود که در سال 1926 قانون لوتکا (Lotka’s law) را فرمول بندی کرد؛ این قانون توزیع فراوانی بهرهوری علمی در میان نویسندگان را توصیف میکند. یکی دیگر از مشارکتکنندگان اولیه در ایجاد علم سنجی، ساموئل سی. بردفورد (Samuel C. Bradford) بود که در سال 1934 قانون بردفورد (Bradford’s law) را پیشنهاد کرد؛ اين قانون پراکندگی مقالات در موضوعات خاص در مجلات علمی را توصیف ميكند.
دوره پس از جنگ
پس از جنگ جهانی دوم، رشد پژوهشهای علمی و افزایش تعداد نشریات نیاز به روشهای تحلیل نظاممندتر را به وجود آورد. در سال 1955، یوجین گارفیلد (Eugene Garfield) شاخص استنادی علم (SCI) را معرفی کرد، ابزاری که به پژوهشگران اجازه میداد تا استنادات در پیشینههای علمی را ردیابی کنند. این نوآوری زمینهساز مطالعه ایجاد شبکههای استنادی شد و پایهگذار روشهای مدرن علمسنجی بود.
در دهههای 1960 و 1970، این رشته با تأسیس مجلات و مراکز پژوهشی اختصاصی برای مطالعه علمسنجی شکل گرفت. مجله “Scientometrics” در سال 1978 تأسیس شد و بستر انتشار پژوهشها در این حوزه را فراهم کرد. در این دوره، درک جی. د سولا پرایس (Derek J. de Solla Price) با کارهایش در مورد رشد نمایی پیشینههای علمی و مفهوم “علم بزرگ” (Big Science) مشارکتهای قابل توجهی را در توسعه این رشته کرد.
ظهور تحلیل استنادی
تحلیل استنادی در نیمه دوم قرن بیستم به یک اصل اساسی علمسنجی تبدیل شد. توسعه پایگاههای داده، مانند شاخص استنادی علم (Science Citation Index)و بعدها، شاخص استنادی علوم اجتماعی (Social Sciences Citation Index) و شاخص استنادی هنر و علوم انسانی (Arts & Humanities Citation Index)، امکان تحلیل جامع الگوهای استنادی در رشتههای مختلف را فراهم کرد. پژوهشگران اکنون میتوانستند تأثیر مقالات علمی، نویسندگان و مجلات را از طریق معیارهایی مانند ضریب تأثیر (impact factor)، شاخص h و شمار استنادات (citation counts) مشاهده کنند.
عصر دیجیتال
ظهور فناوری دیجیتال و اینترنت، علمسنجی را متحول کرد. پایگاههای داده آنلاین مانند گوگل اسکالر، اسکوپوس و وب آو ساینس دسترسی پژوهشگران به حجم گستردهای از دادههای کتابشناختی را به طور بیسابقهای فراهم کرد. این ابزارها تحلیلهای پیشرفتهتر و توسعه معیارها و شاخصهای جدید را ممکن ساختند.
فناوریهای داده بزرگ و یادگیری ماشین به پیشرفت بیشتر این حوزه کمک کرده و امکان تحلیل مجموعه دادههای بزرگ و استخراج الگوهای پیچیده در پیشینههای علمی را فراهم کردند. توانایی پردازش و بصریسازی دادهها به شیوههای جدید منجر به بینشهای جامعتر و دقیقتر در دینامیک پژوهشهای علمی شد.
تحولات مدرن
در سالهای اخیر، علمسنجی فراتر از تحلیل سنتی استنادی گسترش یافته و آلتمتریکس (altmetrics) را نیز در برمیگیرد. آلتمريكس تأثیر پژوهشها از طریق شبکههای اجتماعی، اخبار و سایر سكوهاي آنلاین را اندازهگیری میکند. آلتمتریکس نمای گستردهتری از تأثیر پژوهشها ارائه داده و شامل تعامل و انتشار در عصر دیجیتال ميگردد.
ادغام علمسنجی با سیاست علمی نیز گسترش یافته است. سیاستگذاران از شاخصهای علمسنجی برای تخصیص بودجه، ارزیابی برنامههای پژوهشی و توسعه استراتژیهای پیشرفت علمی استفاده میکنند. این ادغام اهمیت علمسنجی در شکلدادن به آینده علم و فناوری را برجسته میکند.
نتیجهگیری
تاریخچه علمسنجی گواهی بر ماهیت در حال تکامل پژوهش علمی و روشهای استفاده شده برای مطالعه آن است. از قوانین اولیه بهرهوری علمی تا ابزارهای دیجیتال پیچیده امروزی، علمسنجی را به یک رشته حیاتی تبدیل كرده است که درک ما از علم را اشاعه ميدهند. بدون شک با پیشرفت فناوری، علمسنجی نقش مهمتری در هدایت تصمیمات پژوهشی و سیاستگذاری ایفا خواهد کرد. تاریخچه علم سنجی نشان از فراز و فرودهای زیادی دارد که پژوهش بیشتر در این حوزه را میطلبد.