پدیده هیجان رسانهای
پدیده هیجان رسانهای به نیرویی فزاینده در جامعه معاصر تبدیل شده است، جایی که همگرایی پلتفرمهای دیجیتال، شبکههای اجتماعی، و روزنامهنگاری سنتی نقشی کلیدی در شکلدهی به ادراک عمومی، تأثیرگذاری بر تصمیمگیریها، و هدایت روایتها ایفا میکند. چه موضوعات مربوط به شایعات افراد مشهور، چه اخبار فوری و چه روندهای وایرال شده (viral)، هیجان رسانهای – که با واکنش احساسی شدید، داستانپردازی اغراقآمیز، و توجه گسترده همراه است – به یکی از محرکهای اصلی چشمانداز رسانهای مدرن تبدیل شده است. اما هیجان رسانهای دقیقاً چیست و چگونه بر افراد و جامعه تأثیر میگذارد؟
فهرست مطالب
تعریف هیجان رسانهای
در اصل، هیجان رسانهای به حس شدید اشتیاق، انتظار، و گاه هیجانزدگی اطلاق میشود که پیرامون داستانهای خبری، روندها یا رویدادهای رسانهای خاص ایجاد میشود. این هیجان نه تنها واکنشی به محتوا است، بلکه توسط نحوه ارائه رسانهها نیز تشدید میشود. رسانهها اغلب اهمیت یا فوریت موضوعات را اغراق میکنند. شبکههای خبری، پلتفرمهای خبری آنلاین، رسانههای اجتماعی و وبلاگها همگی با استفاده از تیترهای توجهبرانگیز، تصاویر دراماتیک، زبان اغراقآمیز و جاذبه احساسی به این هیجان دامن میزنند.
این پدیده محدود به رویدادهای بزرگ جهانی نیست. هیجان رسانهای میتواند پیرامون موضوعات خاص مانند فرهنگ عامه، ورزش یا حتی داستانهای گمانهزنی مانند مشاهده بشقاب پرندهها ایجاد شود. اما آنچه تمام موارد هیجان رسانهای را متحد میکند، مشارکت احساسی شدیدی است که از مخاطبانش، چه مثبت و چه منفی، برمیانگیزد.
مکانیزمهای هیجان رسانهای
احساساتگرایی و اغراق
هیجان رسانهای بر پایه اغراق بنا شده است.
اغراق در گزارشهای احساسی شامل گرفتن یک رویداد یا داستان و بزرگنمایی آن است، اغلب با تمرکز بر عناصر یا نتایج افراطی. این موضوع را میتوان در پوشش رسواییهای سیاسی، بلایای طبیعی یا جنجالهای مربوط به افراد مشهور مشاهده کرد، جایی که زبان مورد استفاده اغلب بر ترس، خشم یا شگفتی تأکید دارد. تیترها طوری طراحی شدهاند که کنجکاوی یا ارزش شوک را برانگیزند و بر فوریت، خطر یا یک پیچش فوقالعاده تأکید کنند. کلماتی مانند “تکاندهنده”، “باورنکردنی” یا “رسواییآمیز” اغلب برای افزایش درام به کار میروند و مخاطبان را تشویق میکنند تا با داستان ارتباط برقرار کنند.
نقش شبکههای اجتماعی
در عصر شبکههای اجتماعی، پویاییهای پدیده هیجان رسانهای بهشدت تغییر کرده است. پلتفرمهایی مانند توییتر، فیسبوک، اینستاگرام و تیکتاک به عنوان تقویتکننده عمل میکنند و محتوا را به سرعت گسترش داده و واکنشهای عمومی را تشدید میکنند. هنگامی که چیزی وایرال میشود، میتواند به سرعت به یک مکالمه جهانی تبدیل شود، زیرا افراد از نقاط مختلف جهان درباره آن داستان نظر میدهند، آن را به اشتراک میگذارند یا محتوای خود را پیرامون آن ایجاد میکنند. رسانههای اجتماعی بهطور منحصر بهفردی قادر به ایجاد هیجان هستند، زیرا الگوریتمهای آنها برای اولویتبندی محتوای احساسی، جنجالی و قطبی طراحی شدهاند.
تعاملپذیری رسانههای اجتماعی نیز به هیجان رسانهای کمک میکند. وقتی افراد میتوانند با روایتهای رسانهای مستقیماً تعامل داشته باشند – با ارسال واکنش، شکلک (ایموجی) یا نظر – حس تجربه جمعی ایجاد میشود. افراد بیشتر درگیر میشوند، که به نوبه خود سرمایهگذاری احساسی آنها را در داستان افزایش میدهد. این نوع تعامل، حلقهای بازخوردی ایجاد میکند که در آن هیجان با تعامل بیشتر رسانهها و عموم به خود شدت میبخشد.
قدرت تصاویر و صدا
هیجان رسانهای تنها به محتوای نوشتاری محدود نیست. عناصر بصری و صوتی نقش مهمی در ایجاد طنین احساسی دارند. فیلمهای ویدیویی، موسیقیهای دراماتیک، و تصاویر تأثیرگذار میتوانند احساسات را فوراً منتقل کنند. به عنوان مثال، شبکههای خبری از گرافیک، بازپخشهای آهسته و تصاویر پرقدرت استفاده میکنند تا جاذبه احساسی یک رویداد را تقویت کنند. تصاویر مربوط به یک فاجعه، اعتراض یا پیروزی ورزشی میتوانند همدلی، ترس یا شادی را برانگیزند و آبوهوا احساسی اطراف داستان را تقویت کنند.
در زمینه شبکههای اجتماعی، ویدیوهای ویروسی و میمها ابزارهای قدرتمندی برای گسترش هیجان هستند. این عناصر بصری اغلب بهطور گستردهای به اشتراک گذاشته میشوند و به مخاطبان بزرگتری امکان میدهند تا لحن احساسی رسانه را تجربه کنند. یک ویدیوی ویروسی واحد میتواند بحثها را جرقه بزند، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد و شور رسانهای پیرامون یک مسئله را تقویت کند.
تأثیر هیجان رسانهای بر جامعه
شکلدهی به ادراک عمومی
مشارکت احساسی شدیدی که بوسیله پدیده هیجان رسانهای ایجاد میشود، میتواند نحوه ادراک مردم از رویدادها، مسائل و افراد را شکل دهد. داستانهای بزرگنماییشده میتوانند واقعیت را تحریف کنند، زیرا تمرکز از حقایق به جاذبه احساسی تغییر میکند. به عنوان مثال، در گفتمان سیاسی، هیجان رسانهای میتواند اهمیت رویدادهای خاص را بزرگنمایی کرده و منجر به دیدگاههای قطبی و تنشهای شدید شود.
این تغییر اغلب به معنای سادهسازی یا تحریف درک عمومی از مسائل مهم است. داستانهای پیچیده به جملات کوتاه یا روایتهای سادهشده کاهش مییابند که ممکن است همیشه تصویر کامل را منعکس نکنند. این امر میتواند منجر به اطلاعات غلط یا سوءتفسیر از رویدادها شود، زیرا تمرکز بر آنچه هیجانانگیزتر است، نه آنچه دقیقتر یا آموزندهتر است، قرار میگیرد.
چرخه اضطراب و انتظار
در حالی که هیجان رسانهای میتواند توجهها را به مسائل مهم جلب کند، همچنین میتواند چرخههایی از اضطراب و انتظار ایجاد کند. بمباران مداوم داستانهای بزرگنماییشده، بهویژه از طریق چرخههای خبری ۲۴ ساعته و فیدهای شبکههای اجتماعی، میتواند باعث شود افراد احساس غرقشدگی یا استرس کنند. داستانهایی درباره بحرانهای جهانی، رسواییهای افراد مشهور، یا رویدادهای سیاسی جنجالی میتوانند حس فوریت ایجاد کنند، حتی زمانی که مخاطب قدرت اندکی برای تأثیرگذاری بر نتیجه دارد.
شکلدهی به رفتار مصرفکنندگان
هیجان رسانهای نه تنها نیرویی اجتماعی و سیاسی است، بلکه نیرویی تجاری نیز به شمار میرود. تبلیغکنندگان، بازاریابان و برندها اغلب از هیجان پیرامون رویدادهای رسانهای برای تبلیغ محصولات یا خدمات خود استفاده میکنند. به عنوان مثال، رویدادهای ورزشی یا فیلمهای پرفروش اغلب هیجانی ایجاد میکنند که به افزایش فروش یا تعامل با برند منجر میشود.
نتیجهگیری
پدیده هیجان رسانهای نیرویی قدرتمند در جامعه مدرن است که در شکلدهی به ادراک عمومی، تأثیرگذاری بر رفتار، و هدایت گفتگوها نقش ایفا میکند. در حالی که این پدیده در افزایش آگاهی نسبت به موضوعات مهم و جلب مشارکت مردم نقش دارد، خطراتی از جمله اطلاعات نادرست، اضطراب و سادهسازی بیش از حد مسائل پیچیده را نیز به همراه دارد. برای مصرفکنندگان رسانه، آگاهی از پویاییهای هیجان رسانهای و رویکردی انتقادی به داستانهای هیجانانگیز ضروری است. برای روزنامهنگاران و رسانهها، چالش در تعادل میان ایجاد هیجان و تعهد به گزارشدهی مسئولانه و اندیشمندانه است که به نفع جامعه باشد.